سخن سردبیر
رضا صمیم
چکیده
شماره دوم فصلنامه مطالعات دانشگاه را به پیشاتاریخ و تاریخ دانشگاه در ایران اختصاص دادهایم. پیشتر، پژوهشگران برجسته در حوزه تاریخ، جامعهشناسی و اندیشه سیاسی مقالاتی درباره تاریخ دانشگاه در ایران نگاشتهاند. نکته اینجا است که این مقالات بیشتر با رویکردی تاریخنگارانه به نگارش درآمدهاند. تلاش کردیم مقالاتی ...
بیشتر
شماره دوم فصلنامه مطالعات دانشگاه را به پیشاتاریخ و تاریخ دانشگاه در ایران اختصاص دادهایم. پیشتر، پژوهشگران برجسته در حوزه تاریخ، جامعهشناسی و اندیشه سیاسی مقالاتی درباره تاریخ دانشگاه در ایران نگاشتهاند. نکته اینجا است که این مقالات بیشتر با رویکردی تاریخنگارانه به نگارش درآمدهاند. تلاش کردیم مقالاتی را در این شماره به چاپ رسانیم که در آنها، فراتر از رویکرد تاریخنگارانه، تفسیر نظریهمحور رخدادها پیرامون زمینهها و شرایط تاریخی پیدایش و پویش دانشگاه ایرانی مطمح نظر قرار گرفته است. نگارنده این را رویکردی بدیل در روایت تاریخ دانشگاه در ایران میدانم. در این رویکرد بدیل، تاریخ دانشگاه تاریخ نهادی فرهنگی و اجتماعی است و در روایت آن، لحظههای تأثیرگذاریِ این نهاد و نهادهای مشابه در روند تکامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایرانی به تصویر کشیده میشود. در این شماره هم، مانند شماره نخست، مقالاتی از استادان صاحبنام در جامعهشناسی، تاریخ، مطالعات آموزش عالی و فلسفه علم به چاپ رساندهایم. همگان میدانند که تلاش برای حفظ کیفیت یک فصلنامه علمی از طریق چاپ مقالاتی برآمده از پژوهشهای اصیل استادان صاحبنام و اندیشهورز تا چه اندازه دشوار است. ولی ما با حمایت ریاست محترم پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و لطف استادان عزیز، موفق شدیم در این شماره نیز مقالاتی ارزشمند از استادان نامی به چاپ رسانیم.دو مقاله نخست ــ «پیشاتاریخ دانشگاه در ایران» و «بحثی درباب شرایط حقوقی امکان تأسیس نهادهای آموزشی مدرن در ایرانِ عصر قاجار: با نگاهی به تجربه تأسیس و فروپاشی انجمن معارف در سالهای پیش از انقلاب مشروطه» ــ به پیشاتاریخ دانشگاه در ایران پرداختهاند. در نخستین مقاله، استاد مقصود فراستخواه، از طریق فراتحلیل مطالعات پیشین محققان دیگر، درباره تاریخیت دانشگاه در ایران بحث کرده است. ایشان نتیجه گرفته است که دانشگاه در ایران، پیش از آنکه امری تاریخی باشد، امری اجتماعی است؛ پدیدهای که برآمده از دگرگونیهای عینی جامعه ایرانی پیش از انقلاب مشروطه است. در مقاله دوم نیز، نگارنده درباره شرایط حقوقی امکان تأسیس نهادهای آموزشی مدرن پیش از تأسیس دانشگاه در ایران سخن گفته است. بحث اصلی در این مقاله آن است که اگر چنین شرایطی پیش و در آستانه انقلاب مشروطه پدید نمیآمد، سالهای بعد دانشگاه تهران بهمثابه یک نهاد آموزشی مدرن تأسیس نمیشد. در این مقاله تلاش شده است به تجربه تأسیس و فروپاشی انجمن معارف در مقام نهادی مدرن در حوزه آموزش در سالهای پیش از انقلاب مشروطه هم پرداخته شود. به نظر میرسد الگوی حاکم بر فروپاشی این نهاد را میتوان پیشالگوی مدام تکرارشونده حاکم بر فروپاشی تمام نهادهای آموزشی مدرن در ایران معاصر دانست.استاد رضا منصوری در مقاله خود به بررسی تاریخ پیدایش و پویش رصدخانه ملی ایران در مقام طرحی کلان برای توسعه علمی پرداخته است. وی معتقد است که روایت تاریخ اجتماعی طرحهای کلان ملی، ما را در سیاستگذاری و تصحیح فرایندها در این حوزه یاری میکند. استاد علیرضا ملایی توانی در مقاله خود به بررسی زمینهها و انگیزههای تأسیس نهادهای پژوهشی علوم انسانی در ایران بین سالهای 1344 تا 1357 شمسی پرداخته است. این دوره تاریخی دوره گسترش و تکثیر نهادهای آموزشی و پژوهشی در ایران معاصر است. بسیاری از دانشگاهها و پژوهشگاهها در این دوره پدید آمدند. بنابراین، بررسی تاریخ این دوره از اهمیت بسیار برخوردار است. وی نتیجه گرفته است که تأسیس و راهاندازی نهادهای پژوهشی در حوزه علوم انسانی در سیزده سال پایانی حکومت پهلوی، ناشی از پیچیدگی فرایندهای توسعه در ایران و اثرات مخرب آن بر ثبات اجتماعی و سیاسی بوده است. در مقاله دیگر، رضا ماحوزی به روایت تاریخ دانشکده نفت آبادان در مقام دانشکدهای با مأموریتی مشخص پرداخته است. این مقاله، از آنجا که هنوز روایت تاریخی منسجمی از دانشکده نفت آبادان بهعنوان نهادی استراتژیک وجود ندارد، مهم به شمار میآید. اهمیت دیگر مقاله مذکور آن است که نشان میدهد چگونه درون دانشکدهای فنی با اهداف مشخص، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، بهخصوص فعالیتهای دانشجویی، دارای ارزش و اهمیت بوده است. مقاله دیگر را سیدعبدالامیر نبوی درباره یکی از مهمترین برهههای تاریخ دانشگاه در ایران معاصر، یعنی 1357 تا 1359 شمسی، نگاشته است. او مسئلهی دانشگاه را در صورتجلسات شورای انقلاب با این هدف بررسی کرده است که بداند مهمترین چهرههای دوران تأسیس جمهوری اسلامی چه موضعی در برابر دانشگاهی داشتهاند که از عصر پهلوی به ارث رسیده بود. در آخرین مقاله علمی این شماره، صادق آبسالان از این ایده رایج و بدیهی که انقلاب فرهنگی نتیجه منطقی تحولات ناشی از انقلاب اسلامی و پیروز آن است بداهتزدایی میکند. او با استفاده از روش تبارشناسی تاریخی به این نتیجه میرسد که دانشگاهی که امروز در ایران با آن مواجهایم، بیش از آنکه برآمده از عقلانیتی کلی و تابع ضرورتی مشخص باشد، برایند نیروهای متعارض و متضادی است که منافع متفاوت و اهداف مختلفی از راهاندازی مجدد دانشگاه پس از انقلاب اسلامی داشتهاند.همانطور که در سخن سردبیر شماره نخست اشاره شده است، فصلنامه مطالعات دانشگاه مایل است نقدهای موشکافانه بر آثار مهم در حوزه مطالعات دانشگاه را به چاپ رساند. در این شماره هم، محمدحسین بادامچی نقدی بر کتاب مهم و اثرگذار سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران اثر استاد مقصود فراستخواه نگاشته است. در این نقد، او به دوپارگی بنیادینی اشاره کرده است که به حیث روششناختی و معرفتشناختی، بر روایت تاریخی نویسنده از پیدایش و پویش دانشگاه در ایران حاکم است.
مقاله پژوهشی
پیشاتاریخ دانشگاه در ایران
مقصود فراستخواه
چکیده
دانشگاه در ایران گفتاری اجتماعی شده است. همهمه دانشگاه شهرهای ما را فراگرفته و دانشگاه مسئلهای جمعیتی شده است. پرسش از تاریخیت و اصالت یا وارداتی بودن ایده دانشگاه در ایران و مشروعیت نهاد دانشگاه بخشی از این مباحثه عمومی است. آیا ایده و تاریخ دانشگاه ایرانی از «هیچ» درآمده است؟ مطالعه حاضر، به روش فراتحلیل مطالعات قبلی نویسنده ...
بیشتر
دانشگاه در ایران گفتاری اجتماعی شده است. همهمه دانشگاه شهرهای ما را فراگرفته و دانشگاه مسئلهای جمعیتی شده است. پرسش از تاریخیت و اصالت یا وارداتی بودن ایده دانشگاه در ایران و مشروعیت نهاد دانشگاه بخشی از این مباحثه عمومی است. آیا ایده و تاریخ دانشگاه ایرانی از «هیچ» درآمده است؟ مطالعه حاضر، به روش فراتحلیل مطالعات قبلی نویسنده و دیگرمحققان، درباره تاریخیت دانشگاه در ایران با تأکید به برخاستن آن از یک پیشاتاریخ بحث میکند. دانشگاه امری اجتماعی بود، قبل از آنکه امری تاریخی بوده باشد. امر مادی در نشئت گرفتن ایده از اذهان دست داشت. ایده دانشگاه برخاسته از دگرگونیهای عینی بر روی زمین ایران در دوره پیشامشروطه بود و بستری برای جدال ایده شد. امر علمی در ایران جنبشی نوآئین در اذهان بود که از عینیترین و انضمامیترین امیال و خواستهها و تحرکات نوپدید جامعه ایرانی برخاسته است و برساخته شده است. این یکونیم سده کشوقوس داشت، پیش از آنکه هنوز تاریخ سالنامهای دانشگاه رقم بخورد. امور انضمامی مثل جنگ، بیماری واگیر، قحطی، ویرانی و نگونبختی بهعلاوه ترددها و مبادلات و شبکه اشیا و آدمها وارتباطات تازه بود که گروههایی از ایرانیان را به صرافت «فاعلیت شناسایی» این جهان و تصرف ذهنی و فنی در آن انداخت. آنقدر به نام دانش (بهمثابه نظام نوین معرفت) سخن گفتند تا لحظه زایش دانشگاه رسید. ضعف و قوتهای ایده دانشگاه و تاریخ دانشگاه ایرانی، هرچه هست یا نیست، لازم است در پیشاتاریخ آن نیز پیجویی شود.
مقاله پژوهشی
پیشاتاریخ دانشگاه در ایران
رضا صمیم
چکیده
سابقه تأسیس مدارس جدید در ایرانِ عصر قاجار به پیش از انقلاب مشروطه بازمیگردد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند تمامی مدارس جدید در سالهای پیش از انقلاب مشروطه را میتوان از مصادیق نهادهای مدرن آموزشی به شمار آورد. مقاله حاضر تلاش میکند با استفاده از مفاهیم موجود در جامعهشناسی نظری ـ تاریخیِ پیدایش و پویش نهادهای مدرن، ...
بیشتر
سابقه تأسیس مدارس جدید در ایرانِ عصر قاجار به پیش از انقلاب مشروطه بازمیگردد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند تمامی مدارس جدید در سالهای پیش از انقلاب مشروطه را میتوان از مصادیق نهادهای مدرن آموزشی به شمار آورد. مقاله حاضر تلاش میکند با استفاده از مفاهیم موجود در جامعهشناسی نظری ـ تاریخیِ پیدایش و پویش نهادهای مدرن، نشان دهد نمیتوان همه مدارس جدید در سالهای پیش از انقلاب مشروطه را مصداق نهادهای آموزشی مدرن به شمار آورد. بهطور مثال، استدلال میکند که دارالفنون بهعنوان نخستین مدرسه جدید در عصر ناصری، از آنجا که بهشکلی خودآئین اداره نمیشد و آموزش را بهشکلی برابر در اختیار همگان قرار نمیداد، یک نهاد آموزشی مدرن نبود. توضیح داده خواهد شد که امکانپذیر شدن تأسیس نهادهای مدرن بهطور عام و نهادهای آموزشی مدرن بهطور خاص در ایران، هرچند مبتنی بر برخی تحولات اجتماعی و فرهنگی صورت گرفت، بهشکلی بنیادین نیازمند نوعی تحول حقوقی بود؛ تحولی که نخستین نشانههای آن را باید یازده سال پس از تأسیس دارالفنون جستوجو کرد. مقاله در انتها برمینمایاند که این تحول در نهایت به امکانپذیرشدن تأسیس نهادهایی چون انجمن معارف انجامید. انجمن معارف، که به شیوه یک نهاد مدرن اداره میشد، بهرغم عمر کوتاهش، نتایجی «چشمگیر» در همگانی کردن آموزش از خود برجای گذاشت و به الگویی برای تأسیس نهادهای آموزشی مدرن در سالهای بعد تبدیل شد.
مقاله مروری
تاریخ دانشگاه در ایران
رضا منصوری
چکیده
رصدخانه ملی ایران یکی از طرحهای کلان ملی است که در تعریف و اجرای آن، دانشگاهها، شرکتها و نهادهای متعددی مشارکت داشتهاند. این نوشتار درصدد است افتوخیزهای تعریف و اجرای این طرح کلان را در کشوری بررسی کند که از یک سو متمایل به مشارکت علمی داخلی و بینالمللی است و از سوی دیگر از مداخلات و موانع غیرآکادمیک بسیار در انجام این قبیل ...
بیشتر
رصدخانه ملی ایران یکی از طرحهای کلان ملی است که در تعریف و اجرای آن، دانشگاهها، شرکتها و نهادهای متعددی مشارکت داشتهاند. این نوشتار درصدد است افتوخیزهای تعریف و اجرای این طرح کلان را در کشوری بررسی کند که از یک سو متمایل به مشارکت علمی داخلی و بینالمللی است و از سوی دیگر از مداخلات و موانع غیرآکادمیک بسیار در انجام این قبیل طرحها رنج میبرد. در این نوشتار، پس از ذکر تاریخی از زمینههای شکلگیری این طرح و واکاوی انگیزههای آن، به فرایند طولانی عینیت بخشیدن به این طرح اشاره شده است. تاریخ اجتماعی طرحهای کلان علمی ما را در سیاستگذاری این حوزه و تصحیح فرایندها و تقویت پیشرانها یاری میکند. با تبدیل «طرح رصدخانه ملی» به «رصدخانه ملی ایران»، لازم است در سیاست مدیریت ساخت تجهیزات علمی، برای توسعه علم و فناوری در کشور، مواردی شامل جهانی دیدن طرح و نظارت بر طرح کلان علمی توسط ذینفعان مورد توجه قرار گیرد.
مقاله مروری
تاریخ دانشگاه در ایران
علیرضا ملایی توانی
چکیده
تأسیس نهادهای پژوهشی علوم انسانی در ایران با کُندی و تأخیر تاریخی همراه بود؛ چنانکه تعداد این نهادها تا آغاز دهه 1340 خورشیدی، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید. اما در دهه پایانی حکومت پهلوی، بهشکلی طوفانی، بالغ بر 10 مؤسسه و مرکز پژوهشی در حوزههای گوناگون علوم انسانی با کارکردها و هدفهای متفاوت تأسیس شدند. بیگمان، تأسیس ...
بیشتر
تأسیس نهادهای پژوهشی علوم انسانی در ایران با کُندی و تأخیر تاریخی همراه بود؛ چنانکه تعداد این نهادها تا آغاز دهه 1340 خورشیدی، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید. اما در دهه پایانی حکومت پهلوی، بهشکلی طوفانی، بالغ بر 10 مؤسسه و مرکز پژوهشی در حوزههای گوناگون علوم انسانی با کارکردها و هدفهای متفاوت تأسیس شدند. بیگمان، تأسیس این همه نهاد نه از سر تصادف بود و نه از سر تفنن. مسئله این است که چرا ناگهان این همه نهاد پژوهشی علوم انسانی در ایران شکل گرفت؟ این مقاله با استفاده از روش مطالعات تاریخی تدوین شده است. در این روش، ابتدا دادههای تاریخی مورد نیاز از منابع اصلی، مدارک آشیوی و پژوهشهای جدید گردآوری، پالایش و تحلیل شدهاند تا روایتی تازه از علل و فرایند تأسیس نهادهای علوم انسانی در دو دهه 1340 و 1350 ارائه شود، که از مجموع آنها پژوهشگاه علوم انسانی شکل گرفت. مقاله، با نگاهی کوتاه به تحولات ایران پس از انقلاب سفید، سرانجام به این نتیجه میرسد که علت تأسیس نهادهای پژوهشی گوناگون علوم انسانی ایران از دهه 1340 به این سو، ناشی از پیچیدگی مسئلههای کشور در فرایند نوسازی بود که حکومت ایران را دستخوش تناقض میان اصلاحات و سرکوب از یک سو و نیز تعارضهای اجتماعی و هویتی از دیگر سو قرار داده بود. از آنجا که دانشگاهها رهیافتی آموزشی داشتند، عملاً قادر نبودند به نیازهای پژوهشی کشور پاسخ دهند. بنابراین، مؤسسههای پژوهشی علوم انسانی، بهعنوان نهادهای مولد اندیشه، هم میتوانستند حکومت را در یافتن راههای غلبه بر بحرانهای نوسازی یاری دهند، هم به جلب همکاری روشنفکران و منتقدان رشتههای علوم انسانی بپردازند، و هم ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی ایران را به مردم ایران و سایر ملتهای جهان بشناسانند. از همینرو، حکومت به تأسیس این نهادها اقدام کرد. هنور تاریخ نهادهای علمی ایران، بهویژه نهادهای پژوهشی، نوشته نشده است و ما در آغاز این راه قرار داریم. نگارنده امیدوار است با نوشتن این مقاله، اهمیت و ضرورت نگارش آن را یادآور شود.
مقاله پژوهشی
تاریخ دانشگاه در ایران
رضا ماحوزی
چکیده
دانشکده نفت آبادان در ادامه فعالیتهای «آموزشگاه فنی آبادان» آغاز فصل جدیدی از آموزشهای فنی و مهندسی در ایران ذیل مأموریتهایی مشخص بود. این دانشکده ذیل هدایت و رهبری شورای مهندسی و حرفهها در آمریکا به نمایندگی از کالج لافایت ایستونِ پنسیلوانیا، توجه همزمان به سه رکن علم، هنر و مهندسی را مبنای برنامهریزی و فعالیت تخصصی ...
بیشتر
دانشکده نفت آبادان در ادامه فعالیتهای «آموزشگاه فنی آبادان» آغاز فصل جدیدی از آموزشهای فنی و مهندسی در ایران ذیل مأموریتهایی مشخص بود. این دانشکده ذیل هدایت و رهبری شورای مهندسی و حرفهها در آمریکا به نمایندگی از کالج لافایت ایستونِ پنسیلوانیا، توجه همزمان به سه رکن علم، هنر و مهندسی را مبنای برنامهریزی و فعالیت تخصصی خود قرار داد؛ سه رکنی که در هماهنگی با هم، سنخ ویژهای از آموزش مهندسی معطوف به تربیت رهبرانی توانا و علاقهمند به توسعه علمی را بهنمایش میگذاشت. در این مقاله از روش اسنادپژوهی، مطالعه تاریخی و مصاحبه با فارغ التحصیلان و مدیران دهه چهل دانشکده جهت کسب اطلاعات و سپس تحلیل آن ها استفاده شده است. این نوشتار با تمرکز بر فعالیتهای دانشجویی دهه چهل این دانشکده، درصدد است نشان دهد چگونه ساختار آموزشیـپرورشی دانشکده در ایجاد هویتهای قدرتمند دانشجویی با صبغه مشارکت و رهبری خلاقانه آنها ایفای نقش میکرده است. بر اساس سهگانه «علم، هنر و مهندسی»، بهعنوان نمادی از اضلاع هویتی دانشجویان آن مرکز، این نتیجه به دست آمده است که در نتیجه آموزشهای علمی نظری و عملی، آموزش مهارتهای زندگی و تمرین مسئولیت اجتماعی، ایده رهبری هنرمندانه به عنوان هدف و شعار دانشکده با درصد قابلقبولی حاصل آمده است.
مقاله پژوهشی
تاریخ دانشگاه در ایران
سیدعبدالامیر نبوی
چکیده
پیروزی انقلاب 57 مرحله جدیدی از حیات دانشگاه در ایران را رقم زد، بهویژه رابطه دانشگاه و سیاست را تحت تأثیر قرار داد. مقاله حاضر در پی آن است با بازخوانی مستندات شورای انقلاب، شامل مصوبات و صورت مذاکرات، به بررسی دوره مهم بهمن 1357 تا تیر 1359 بپردازد. بر این اساس، چهارگونه بحث و مصوبه در این دوره شناسایی شد: 1. برای تغییر ساختار و بازآرایی؛ ...
بیشتر
پیروزی انقلاب 57 مرحله جدیدی از حیات دانشگاه در ایران را رقم زد، بهویژه رابطه دانشگاه و سیاست را تحت تأثیر قرار داد. مقاله حاضر در پی آن است با بازخوانی مستندات شورای انقلاب، شامل مصوبات و صورت مذاکرات، به بررسی دوره مهم بهمن 1357 تا تیر 1359 بپردازد. بر این اساس، چهارگونه بحث و مصوبه در این دوره شناسایی شد: 1. برای تغییر ساختار و بازآرایی؛ 2. برای مدیریت مسائل جاری؛ 3. برای حل مشکلات برجایمانده از گذشته؛ و 4. برای پاسخگویی به مطالبات و چانهزنیهای گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی. برخی از مصوبات شورا تا کنون از سوی محققان بررسی شده است، اما صورت مذاکرات، اگرچه کامل نیست، بهدلیل تازگی در انتشار، کمتر مورد توجه و تحلیل بوده است. این صورت مذاکرات، که شامل ده ماه (اسفند 1357 تا آذر 1358) میشود، با ارجاع به زمینههای تاریخی بحث تحلیل شده است. بحثها و مصوبات شورا ابتدا بیشتر متوجه تغییرات ساختاری است، اما با بروز سریع مشکلات، سبب میشود این امر با مطالبات و فشارهای سیاسی ـ اجتماعی درهم آمیخته شود و شورا بهناچار در چند مسیر بهصورت همزمان حرکت کند. این بازخوانی نشان میدهد که اولاً برای درک تحولات دانشگاهها در ایران بعد از انقلاب، ناچاریم به مطالعه تحولات دوره یک سال و نیم از پیروزی انقلاب تا قبل از وقوع انقلاب فرهنگی (1357 تا 1359) بپردازیم. ثانیاً مدیریت و بازسازی نظام آموزش عالی بهطور عام و مسئله دانشگاه بهطور خاص دغدغهای مهم برای رهبران و دولتمردان پس از انقلاب بوده است و آنها بارها درباره تحولات، مشکلات و ناآرامیهای موجود سخن گفتهاند. با اینحال، تصویر یا برداشت مشترکی نزد اعضای شورا وجود نداشت و نگرانی درباره قدرت و جایگاه شورا و هراس از آنچه که احتمالاً بر اثر سرعت و گستره تحولات رخ خواهد داد، در موضعگیری آنان در قبال تحولات دانشگاهها یا فعالیتهای دانشجویی تأثیر زیادی داشته است. نتیجه نهایی این بررسی ارائه تحلیلی لزوماً متفاوت از دیگر مطالعات نیست، اما شاید بتواند تصویر دقیقتری از دورهای کوتاه و مهم ترسیم کند که اغلب بهدلیل اهمیت انقلاب فرهنگی، کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
مقاله پژوهشی
پیشاتاریخ دانشگاه در ایران
صادق آبسالان
چکیده
هدف این نوشتار بررسیِ تاریخی چگونگی برآمدن انقلاب فرهنگی است. انگاره رایج در مورد واقعه مذکور آن را تداوم و نتیجه طبیعی انقلاب 1357 میداند. بهعبارتی، در نگاه یادشده، این فرض وجود دارد که چون واقعه انقلاب 57 رخ داده، براساس ضرورتی طبیعی که از دل آن بیرون آمده، رخداد انقلاب فرهنگی هم باید اتفاق میافتاد. مقاله حاضر، با بداهتزدایی ...
بیشتر
هدف این نوشتار بررسیِ تاریخی چگونگی برآمدن انقلاب فرهنگی است. انگاره رایج در مورد واقعه مذکور آن را تداوم و نتیجه طبیعی انقلاب 1357 میداند. بهعبارتی، در نگاه یادشده، این فرض وجود دارد که چون واقعه انقلاب 57 رخ داده، براساس ضرورتی طبیعی که از دل آن بیرون آمده، رخداد انقلاب فرهنگی هم باید اتفاق میافتاد. مقاله حاضر، با بداهتزدایی از این انگاره، چگونگی امکانمندی تاریخی آن را بررسی کرده است. مطالعه حاضر پیرامون این پرسش صورت گرفته است: نیروی رقمزننده انقلاب فرهنگی در نتیجه چه تحولات و رخدادهایی برکشیده و واقعه انقلاب فرهنگی را رقم زده است؟ این نحوه ورود به موضوع، لحظهای از تاریخِ دانشگاه را واجد اهمیت میکند که یا اغلب ذیل تاریخنگاری وقایع قبل و بعد از خود مسکوت مانده یا ذیل روایتِ کلان و یکدستسازِ تاریخنگاریِ مسلط دانشگاه در بعد از انقلاب نادیده گرفته شده است. فهمِ این لحظه از چند منظر حائز اهمیت است: نخست، بسیاری از تلقیهای رایج در مورد دانشگاه در بعد از انقلاب را باژگون میکند؛ دوم، برای شناخت وقایع و رخدادهای بعدی اهمیت زیادی دارد؛ سوم، تبار نظمِ چیرهای را که بر اکنونِ دانشگاه حاکم است ردیابی میکند؛ چهارم، چگونگی پیدایش انقلاب فرهنگی را بهشکلی درونماندگار و در نسبت با وقایع و رخدادهای این فضا/زمان تاریخی بررسی میکند. برای بررسی این موضوع، از رویکرد تحلیل تاریخی فوکو یا همان تبارشناسی استفاده شده است. تبارشناسی به پرسش از شرایط امکان لحظه حال معطوف است؛ یعنی نشان دادن این امر که پدیده در فضای تاریخی و اجتماعی خود چگونه پدیدار شده، چطور عمل کرده، و در نتیجه این عمل، چه چیزهایی را ممکن یا ممتنع ساخته است. یافتههای مقاله حاضر فرض همنشینی ذاتی انقلاب سیاسی ـ اجتماعی 1357 و انقلاب فرهنگی خرداد 1359 را تاریخمند نمیداند. واقعهای که در پانزده ماه بعد از شکلگیری انقلاب، تصرف و تعطیلی دانشگاه را در پی داشت حاصل همایندی مجموعهای از رخدادهای تاریخی است که در صورت عدم وجود و وقوع آنها، انقلاب فرهنگی میتوانست اتفاق نیفتد و یا حتی در یک تلاقی متفاوت، میتوانست بهگونهای دیگررخ دهد. بنابراین، تبارِ شکل و ریختی از دانشگاه که امروز در ایران با آن مواجه هستیم، بیش از آنکه متأثر از عقلانیتی کلی، آرمانی ناب، اراده نیرویی مشخص و ضرورتی از پیش تعیینشده باشد، در لحظه پیدایش اولیه، تابع برایند نیروهایی است که در نسبتی از منافع، اقتضائات، اتفاقها و طی تاریخی غیرقطعی و شکننده ممکن شده است.
نقد کتاب
محمدحسین بادامچی
چکیده
کتاب سرگذشت و سوانح دانشگاه نوشته مقصود فراستخواه بیشک کتاب مرجع و دستنامه پژوهش و آموزش در حوزه دانشگاهپژوهی و مطالعات تاریخی و جامعهشناختی آموزش عالی از یکی از شاخصترین دانشمندان این حوزه در زبان فارسی محسوب میشود. این کتاب با زیرعنوان «بررسی تاریخی آموزش عالی و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر آن» ...
بیشتر
کتاب سرگذشت و سوانح دانشگاه نوشته مقصود فراستخواه بیشک کتاب مرجع و دستنامه پژوهش و آموزش در حوزه دانشگاهپژوهی و مطالعات تاریخی و جامعهشناختی آموزش عالی از یکی از شاخصترین دانشمندان این حوزه در زبان فارسی محسوب میشود. این کتاب با زیرعنوان «بررسی تاریخی آموزش عالی و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر آن» دو هدف متفاوت ولی مرتبط با هم را مد نظر دارد: ارائه گزارش تاریخی جامعی از نهاد دانشگاه در ایران و ارائه تحلیلی جامعهشناختی از شکلگیری آن. پیگیری همین هدف دوگانه است که حجم کتاب را به 780 صفحه رسانده است، مضاف بر اینکه هر یک از فصول هشتگانه کتاب، که دامنه وسیعی را از دوره باستان تا معاصر در ایران و جهان دربرمیگیرد، علاوهبر تاریخ توصیفی و تحلیلی آموزش عالی، حاوی مطالب وسیعی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در هر مقطع است. با اینهمه، بررسی موشکافانه کتاب نشان میدهد که فراستخواه، در هدف دوم کتاب که برقراری ارتباط میان تحولات بیرونی اجتماعی با تحولات درونی نهاد آموزش عالی است، موفق نبوده است و همین ضعف، البته، روایت تاریخی کتاب را هم تحت شعاع قرار داده است. کتاب، علیرغم تلاش و تفصیل فراوان، دچار یک دوپارگی اساسی میان درون و بیرون نهاد آموزشی، تاریخ دانشگاه و برنامهریزی و مدیریت آموزش عالی با تاریخ و جامعهشناسی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که به «ذاتگرایی پوزیتیویستی» در روششناسی پژوهش و نحوه فهم فراتاریخی و استعلایی نهاد عقلانی دانشگاه بازمیگردد که تحقق هدف دوم، یعنی خوانش دانشگاه در زمینه اجتماعی، را ممتنع کرده و با غفلت از درونمایههای معرفتی و محتوایی و سیاسی، نهاد دانشگاه را به نهاد آموزش عالی فروکاسته است.