نوع مقاله : مقاله مروری
نویسنده
استاد تاریخ ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده
تأسیس نهادهای پژوهشی علوم انسانی در ایران با کُندی و تأخیر تاریخی همراه بود؛ چنانکه تعداد این نهادها تا آغاز دهه 1340 خورشیدی، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید. اما در دهه پایانی حکومت پهلوی، بهشکلی طوفانی، بالغ بر 10 مؤسسه و مرکز پژوهشی در حوزههای گوناگون علوم انسانی با کارکردها و هدفهای متفاوت تأسیس شدند. بیگمان، تأسیس این همه نهاد نه از سر تصادف بود و نه از سر تفنن. مسئله این است که چرا ناگهان این همه نهاد پژوهشی علوم انسانی در ایران شکل گرفت؟ این مقاله با استفاده از روش مطالعات تاریخی تدوین شده است. در این روش، ابتدا دادههای تاریخی مورد نیاز از منابع اصلی، مدارک آشیوی و پژوهشهای جدید گردآوری، پالایش و تحلیل شدهاند تا روایتی تازه از علل و فرایند تأسیس نهادهای علوم انسانی در دو دهه 1340 و 1350 ارائه شود، که از مجموع آنها پژوهشگاه علوم انسانی شکل گرفت. مقاله، با نگاهی کوتاه به تحولات ایران پس از انقلاب سفید، سرانجام به این نتیجه میرسد که علت تأسیس نهادهای پژوهشی گوناگون علوم انسانی ایران از دهه 1340 به این سو، ناشی از پیچیدگی مسئلههای کشور در فرایند نوسازی بود که حکومت ایران را دستخوش تناقض میان اصلاحات و سرکوب از یک سو و نیز تعارضهای اجتماعی و هویتی از دیگر سو قرار داده بود. از آنجا که دانشگاهها رهیافتی آموزشی داشتند، عملاً قادر نبودند به نیازهای پژوهشی کشور پاسخ دهند. بنابراین، مؤسسههای پژوهشی علوم انسانی، بهعنوان نهادهای مولد اندیشه، هم میتوانستند حکومت را در یافتن راههای غلبه بر بحرانهای نوسازی یاری دهند، هم به جلب همکاری روشنفکران و منتقدان رشتههای علوم انسانی بپردازند، و هم ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی ایران را به مردم ایران و سایر ملتهای جهان بشناسانند. از همینرو، حکومت به تأسیس این نهادها اقدام کرد. هنور تاریخ نهادهای علمی ایران، بهویژه نهادهای پژوهشی، نوشته نشده است و ما در آغاز این راه قرار داریم. نگارنده امیدوار است با نوشتن این مقاله، اهمیت و ضرورت نگارش آن را یادآور شود.
کلیدواژهها
موضوعات