نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه آینده‌پژوهشی و نظریه‌پردازی در آموزش عالی، مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، تهران، ایران

چکیده

موضوع اشتغال زنان، همچنان‌که در سطح جهانی همواره موضوعی بسیار مهم و چالش‌برانگیز بوده است، در ایران هم از این نگاه مستثنی نیست. در حدود دو دهه گذشته، دختران بزرگ‌ترین مشتریان آموزش عالی در ایران شده‌اند، بسیاری از رشته‌ها ظاهری دخترانه به خود گرفته‌اند، بسیاری از فعالان اجتماعی زنان برای ورود زنان به بازار اشتغال تلاش کرده‌اند، و برخی دولت‌ها هم در دهه اخیر تلاش‌هایی در این زمینه داشته‌اند. با این‌حال، نرخ اشتغال زنان، به‌ویژه زنان دانش‌آموخته، در ایران همچنان بسیار پایین‌تر از آمارهای جهانی است. به نظر می‌رسد که عوامل مفقود دیگری وجود دارند که شاید ریشه در باورهای اجتماعی در حوزه اشتغال زنان دارند. این پژوهش، با طراحی تحقیقی در سپهر فلسفیِ تفسیرگرایی و با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای تماتیک، به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که چرا در عین افزایش آمار دختران دانش‌آموخته، همچنان تغییر چشمگیری در ورود آن‌ها به بازار کار دیده نمی‌شود. یافته‌های به‌دست‌آمده از مصاحبه با ۴۶ دختر و پسر دانش‌آموز دبیرستانی در معرض ورود به آموزش عالی و 35 دختر دانشجو در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از ۹ استان گیلان، خراسان جنوبی، هرمزگان، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، قم، سیستان و بلوچستان و کردستان نشان می‌دهند که هنجارهای مبتنی‌بر جنسیت برای تعریف نقش و مسئولیت‌های زنان، به‌ویژه در حوزه اشتغال، جایگاه جدی در میان باور مشارکت‌کنندگان دانش‌آموز داشته‌اند. از سوی دیگر، دختران دانشجو هم به اشتغال به‌عنوان کالای زینتی نگاه می‌کنند و مهم‌ترین نقش دانشگاه را در فراهم آوردن امکان حضور و بروز اجتماعی خود جست‌وجو می‌کنند که به آن‌ها نظام ارزشی جدید مبتنی‌بر استقلال فکری می‌دهد. هم‌راستا با نظریه گری بکر، باورهای مبتنی‌بر جنسیت و نگاه دختران به مفهوم اشتغال و نقش دانشگاه، نقش جدی در شکل گرفتن ‌ذائقه‌ها یا رجحان‌های کارفرمایان و حتی کارکنان بازی می‌کنند و می‌توانند به جدا ماندن دختران دانش‌آموخته از بازار کار منتهی شوند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات